می گویید ملاک ازدواج ایمان است ولی نمی گویید زندگی شویی سکینه است، راه کمال است، عشق ورزیدن دارد هزار شیرینی دیگر که خدا گفته باید داشته باشد حالا یه بابای به اصطلاح با ایمان شاسکول آمد تا زندگی کند زد رفت پی کارش! حالا چه گلی به سرمون بگیریم؟

نباید قبل از ازدواج به ملاک هایی (که نمی دانم چرا شما قبول ندارید) مثل اخلاق و آدب معاشرت مبتنی بر عرف و شرع و سعه صدر و درک صحیح از زندگی و بلوغ فکری و عاطفی و استقلال مالی و روحی روانی و توانایی حل مشکلات زندگی و هزار ملاک دیگر فکر کرد؟

همین زرتی همه توضیح المسائل را مو به مو عمل کرد و تو زندگی آن قدر کودن بود که هر و از بر تشخیص نمی داد بگیم سگ خور حالا که ایمان داره و رساله رو حفظه و پیشونیش پینه بسه پس زندگی بی خیال .زندگی یعنی تو زندگی شادابی و سر حالی جایی نداره؟ تو زندگی برای کمال آرامش روحی و روانی لازم نیست سکینه لازم نیست؟ نگید که نیست و باز بزنید به صحرای داستان جویبر!! این جوری که شما حرف می زنید به شدت کلی هست و دردی رو دوا نمی کنه!

-------------------------------------------------------------------------

نکات زیر به روشن شدن مطلب کمک خواهند کرد ان شاالله:

1- کسی که مو به مو به رساله عملیه عمل بکند هرگز همسرش را بدون دلیل رها نمیکند. تصور ما از اهل ایمان نباید یک تصور عوامانه و سطحی باشد.

2- اگر در این دوره و زمانه کسی را یافتید که مو به مو به رساله عمل میکند سلام مرا به او برسانید چرا که از اولیای خاص خداوند است! به نظرم در جامعه ما تقلید دقیق در احکام دینی تقریبا منسوخ شده است و خبری از تقلید نیست! این گونه نوشتنم نشان از کمی مومنان است نه نابود شدنشان. البته قبول دارم که ایمان مراتب دارد و هر کس در مرتبه خودش و به اندازه خودش ایمان دارد اما امان از نیمه خالی لیوان!

3- دوام زندگی با کسانی که ایمان به خداوند دارند به مراتب از زندگی با کافران بیشتر است. آمار طلاق در کشور ما را میتوانید با اتحادیه اروپا مقایسه کنید. البته در جامعه خود ما هم ازدواج میان مسجدی ها و اعتکاف رفته ها و چادری ها ، بسیار کمتر از بد حجاب ها و پارتی رفته ها و مسافران هر هفته کیش و نمک آبرود به شکست می انجامد و در نتیجه طلاق می گیرند!

4- از کجای متن ها شما فهمیدید که بنده به نقش اخلاق اعتقاد ندارم؟ اخلاق رکن دیانت است. و البته نسبت ایمان به خداوند با اخلاق نیکوی افراد ، نسبت مستقیم است. هر چه ایمان شخص بیشتر باشد اخلاق او با همسر و اطرافیانش و در مجموع همه مومنان بهتر است.

5- اداب معاشرت نیکو ، نظیر سلام کردن به مومنان و احترام به افراد مسن و کودکان و . از اخلاق پیامبران و اولیای دین است. اما اگر منظور شما از آداب معاشرت همان گونه که امروز در شهرهای بزرگ کشور و دانشگاه ها مرسوم شده است ، اختلاط با نامحرم و خندیدن و گپ زدن با آنان است که مومن از این آداب معاشرت ها بلد نیست!

6- ایمان به خداوند مهمترین عامل شادی و سرزندگی است. خنده در میان اهل ایمان مصنوعی و مضحک نیست. در روایات لبخند نشانه مومن است اما غم مومنانه او در دلش نهفته. اهل ایمان آرامش واقعی را تجربه میکنند. حلوای طنطنانی تا نخوری ندانی!

اما ملاک هایی نظیر استقلال مالی و روحی و روانی و توانایی حل مشکلات زندگی و هزار ملاک دیگر بدون در نظر گرفتن خداوند و انجام دادن قانون او نخواهند توانست آرامشی پایدار و ابدی و همیشگی و البته عمیق، برای انسان به ارث بگذارند.

7- به نظرم تمام آرزوهای شما فقط و فقط در یک انسان مومن جمع میشود البته اگر ایمان به خدا را به زبل بودن و البته معاشرت و اخلاق را به گپ زدن با نامحرم ترجمه نکنیم چون انسان مومن در نگاه کافران و منافقان گاهی بلکه اکثرا ، کودن و ابله می نماید چون مومن دستی برای رشوه گرفتن ندارد و زبانش به دروغ نمی چرخد و چشمش فقط در دو چشم همسرش دوخته میشود! انسان مومن غیرت دارد و دخترانش را برای هرزه ها زینت نمی دهد. مومن قانون خدا را قانون میداند و برای خوش آیند کسی خم و راست نمیشود. مومن دنبال رضایت خداست و نه رضایت ارباب قدرت و ثروت.

● ح سین عالمی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زیر آسمان ایران ورزش Brittany اخبار دندانپزشکی ترشحات مغز یه موش انشا onvan گالری عکس یوبین همه چیز درمورد برق و الکترونیک